زبانشناسی جغرافیاییgeographical linguistics, areal linguisticsواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ توزیع جغرافیایی زبانها و گویشها متـ . جغرافیای زبان
زبانشناسی بالینیclinical linguisticsواژههای مصوب فرهنگستانکاربرد نظریهها و روشهای زبانشناسی در تحلیل اختلالها و آسیبهای زبانی
زبانشناسی پویاdynamic linguisticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که در آن بٌعد زمان در مطالعة سیر تغییر عوامل و عناصر زبانی در نظر گرفته میشود
زبانشناسی رایانشیcomputational linguistics, natural language processingواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که در آن از سامانههای رایانهای برای درک و حل مسائل زبانشناختی و آواشناختی استفاده میشود
جغرازبانشناسیgeolinguisticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که به مطالعۀ توزیع جغرافیایی زبان در جهان باتوجهبه مؤلفههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی میپردازد
جغرافیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ا، محیط طبیعی، محیطزیست، زیستبوم (بیوم)، [ محیط 230]، نواحی قطبی (حاره، استوایی، معتدل، مدیترانهای)، ناحیۀ کمربند خشک، ناحیۀ کوهستانی (بیاب
غزلغتنامه دهخداغز. [ غ ُ ] (اِخ ) صنفی از ترکان غارتگر بوده اند که در زمان سلطان سنجر قوت گرفتند و خراسان را به تصرف آوردند و سلطان سنجر را گرفته در قفس کردند. (برهان قاطع). غ