زبانۀ مضاعفdouble reedواژههای مصوب فرهنگستاندو زبانۀ زنشی متصل به هم که براثر ارتعاش و برخورد با یکدیگر موجب تولید صدا میشوند
زبانۀ ایمنگاهfouling barواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که بهصورت مکانیکی و در نتیجۀ برخورد با بال چرخ قطار عمل میکند
زبانۀ آزادfree reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانه که براثر ارتعاش سر آزاد آن بدون برخورد با مانع صدا تولید میشود
زبانۀ رودپیچmeander lobe, tongue 2واژههای مصوب فرهنگستانزمینی زبانهایشکل و کموبیش مرتفع در درون یک رودپیچ
سُرناهاoboesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از سازها با زبانۀ زنشی که زبانهای مضاعف و لولهای مخروطی دارند
نای مضاعفلغتنامه دهخدانای مضاعف . [ ی ِ م ُ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی نای دارای دو زبانه از ذوات النفخ مصریان باستانی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ساز شود.
مضاعفلغتنامه دهخدامضاعف . [ م ُ ع َ ] (ع ص ) دو چند. (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). دوچندان . (دهار). هرچیز دوچندان شده و دوبرابر و افزون . (ناظم الاطباء)
دوبلهلغتنامه دهخدادوبله . [ ل ِ ] (فرانسوی ، ص ) دوبرابر. مکرر. مضاعف .- دوبله ایستادن ؛ در اصطلاح رانندگی ، متوقف ساختن وسیله ٔ نقلیه ای در جنب وسیله ٔ نقلیه ٔ دیگر در کنار خیا
ماریوولغتنامه دهخداماریوو. [ وُ ] (اِخ ) نویسنده ٔ فرانسوی (1688 - 1763 م .) او ابتدا به نوشتن آثار جدی آمیخته با کنایات مضحک و نگارش وقایع روزمره توجه داشت و سپس به تآتر و کمدی ر