زبانۀ زنشیbeating reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانه که براثر ارتعاش و برخورد سر آزاد آن با مانع صدا تولید میشود
زبانۀ ایمنگاهfouling barواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که بهصورت مکانیکی و در نتیجۀ برخورد با بال چرخ قطار عمل میکند
زبانۀ آزادfree reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانه که براثر ارتعاش سر آزاد آن بدون برخورد با مانع صدا تولید میشود
زبانۀ رودپیچmeander lobe, tongue 2واژههای مصوب فرهنگستانزمینی زبانهایشکل و کموبیش مرتفع در درون یک رودپیچ
زبانۀ سادهsingle reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانۀ زنشی واحد در برخی از هواصداها که براثر ارتعاش آن صدا تولید میشود
زبانۀ سادهsingle reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانۀ زنشی واحد در برخی از هواصداها که براثر ارتعاش آن صدا تولید میشود
زبانۀ مضاعفdouble reedواژههای مصوب فرهنگستاندو زبانۀ زنشی متصل به هم که براثر ارتعاش و برخورد با یکدیگر موجب تولید صدا میشوند
سُرناهاoboesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از سازها با زبانۀ زنشی که زبانهای مضاعف و لولهای مخروطی دارند
قرهنیهاclarinetsواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از سازها با زبانۀ زنشی ساده که لولهای استوانهای دارند
نامهلغتنامه دهخدانامه . [ م َ / م ِ ] (اِ) پهلوی «نامک » (= کتاب ) مأخوذ از «نام »، کردی «نامه » (= مراسله ) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مکتوب . قرطاس قرطس . (منتهی الارب