زاویه ٔ کردلغتنامه دهخدازاویه ٔ کرد. [ ی َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان کیوی از بخش سنجید شهرستان هروآباد. واقع در 14هزارگزی شمال مرکزی بخش کیوی و 10هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد ب
زاویهفرهنگ مترادف و متضاد۱. کنج، گوشه ۲. بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه ۳. خلوتخانه، خلوتکده ۴. خانه، مسکن ۵. حجره، غرفه
زاویهلغتنامه دهخدازاویه . [ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) کنج و بیغوله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنج و گوشه . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). در لغت بمعنی رکن است . (کشاف اصطلاحات الفنون ج
زاویه ٔ شافعیلغتنامه دهخدازاویه ٔ شافعی .[ ی َ ی ِ ف ِ عی ی ] (اِخ ) مدرسی است در جامع عتیق مصرو گفته میشود که شافعی در آنجا تدریس فقه میکرده است . سلطان عبدالعزیز عثمان فرزند ملک صلاح ا
گونیا کردنلغتنامه دهخداگونیا کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کجی عمارت و بنا را راست کردن . (ناظم الاطباء). قائمه کردن زاویه ٔ بنا یا چهارچوب . عمود کردن دو دیوار یا دوچوب بر یکدیگر و زا
زاویه افکندنلغتنامه دهخدازاویه افکندن . [ ی َ / ی ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زاویه در فارسی با لفظ افکندن مستعمل است . (آنندراج ) . بنا کردن زاویه . پی افکندن زاویه : افکنده ز روزگار بیحد
زاویةلغتنامه دهخدازاویة. [ ی َ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) یوم للحجاج علی عبدالرحمن بن محمدبن اشعث . (مجمع الامثال میدانی ). طبری آرد: حجاج در یوم الزاویة 11هزار تن را بقتل رسانید و ه