زاویه ٔ ازرقلغتنامه دهخدازاویه ٔ ازرق . [ ی َ ی ِ اَ رَ ] (اِخ ) در سمت قبله ٔ بیت المقدس واقع و منسوب است به شیخ ابراهیم ازرق متوفی در 780 هَ . ق . این زاویه را زاویه ٔ سراتی نیز میگوی
زاویهفرهنگ مترادف و متضاد۱. کنج، گوشه ۲. بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه ۳. خلوتخانه، خلوتکده ۴. خانه، مسکن ۵. حجره، غرفه
عنبیةلغتنامه دهخداعنبیة. [ ع ِ ن َ بی ی َ ] (ع اِ) نام طبقه ٔ سوم از هفت طبقه ٔ چشم است . رنگ آن مختلف می باشد، و در بعضی اشخاص سیاه و در بعضی اشهل و در بعضی ازرق بود. (از آنندرا
خلقانلغتنامه دهخداخلقان . [ خ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خَلَق ، کهنه و فرسوده . در نظم و نثر فارسی بصورت مفرد بکار رفته است : کهن کند بزمانی همان کجا نو بودو نو کند بزمانی همان که خلقان
کتفلغتنامه دهخداکتف . [ ک َ ت ِ / ک ِ / ک َ / ک َ ت َ ] (ع اِ) هویه . سُفت . شانه گاه . مِنکَب . (منتهی الارب ). سردوش و جایگاه شانه . (اوبهی ). کت . دوش . (ناظم الاطباء). شانه
بتکدهلغتنامه دهخدابتکده . [ ب ُ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بت خانه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرخار. بهار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ذیل فرخار). بیت الصنم . بیت الاصنام . معبد بت پرس
ساقیلغتنامه دهخداساقی . (ع ص ، اِ) آب ده . (مهذب الاسماء) (دهار). آب دهنده . ج ، سُقات . (منتهی الارب ). آنکه سیراب کند. آنکه تشنگی فرونشاند. آبدار : و سیدالشهداء حمزه و ساقی حج