زاویلغتنامه دهخدازاوی . [ وی ی ] (ص نسبی ) در نسبت به زاویه زواوی وگاه نیز زاوی گویند. (تاج العروس ). || نسبت به زاوه ٔ خواف . رجوع به زاوه شود. || ذوالزوایا. (قاموس نجاری بیک )
زاویلغتنامه دهخدازاوی . (اِخ ) ابن زیری بنیان گذار سلسله ٔ زیریان غرناطه است که از 461 تا 499 حکومت کرده اند.
ضاویلغتنامه دهخداضاوی . [ وی ی ] (ع ص ) نزار. لاغر. نحیف . باریک اندام . (منتهی الارب ). || کودک نارسیده و نحیف . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).