زاوه ٔ خوافلغتنامه دهخدازاوه ٔ خواف . [ وَ ی ِ خا ] (اِخ ) زاو است . فصیح خوافی آرد: وفات رکن الدین محمود سلطان سنجان در سنجان زاوه ٔ خواف . (تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 300 و تعلیقات قزو
زاوهلغتنامه دهخدازاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه است که در خاور شهرستان واقع است . طول آن از 6 هزارگزی شهر تربت حیدریه از آبادی اسماعیل
زاوهلغتنامه دهخدازاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام شهری بوده است به خراسان و بعد از آنکه قطب الدین حیدر ترک از ترکستان بیامد و درآنجا منزل گزیده و بجوار رحمت ایزد رسیده در آنجا مدفون شده
زاوهلغتنامه دهخدازاوه . [ وَ ] (اِخ ) از رساتیق و کوره های نیشابور. بیهقی گوید: وجه تسمیه ٔ آن به زاوه آن است که مدخل آن از سوی هر یک از شعبها مشتمل است بر 220 قریه و بسیاری از
زاوهلغتنامه دهخدازاوه . [ وَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان زاوه بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . در 21هزارگزی خاور تربت حیدریه و سر راه مالرو عمومی کاریز به زاوه واقع است . منطقه
زاوهلغتنامه دهخدازاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام ولایتی که قصبه ٔ آن زاوه است ، مزار قطب الدین حیدر در آنجا است . (از نزهةالقلوب ج 3 چ لیدن ص 154). مؤلف حبیب السیر آرد: قطب الدین حیدر
زاوه ٔ سنجانلغتنامه دهخدازاوه ٔ سنجان .[ وَ ی ِ س َ ] (اِخ ) همان زاوه است که نام قدیم تربت حیدریه بوده است . حمداﷲ مستوفی آرد: از مشهد تا زاوه ٔ سنجان 15 فرسنگ است و قطب الدین حیدر در
زاوهلغتنامه دهخدازاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام شهری بوده است به خراسان و بعد از آنکه قطب الدین حیدر ترک از ترکستان بیامد و درآنجا منزل گزیده و بجوار رحمت ایزد رسیده در آنجا مدفون شده
زاویلغتنامه دهخدازاوی . [ وی ی ] (ص نسبی ) در نسبت به زاویه زواوی وگاه نیز زاوی گویند. (تاج العروس ). || نسبت به زاوه ٔ خواف . رجوع به زاوه شود. || ذوالزوایا. (قاموس نجاری بیک )
گلسرالغتنامه دهخداگلسرا. [ گ ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع در 30هزارگزی شمال خاوری تربت حیدریه و 9هزارگزی شمال راه شوسه ٔ عمومی باخر
نصرآبادلغتنامه دهخدانصرآباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 15 هزارگزی مشرق تربت حیدریه بر سر راه باخرز به خواف ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واق