زاهریلغتنامه دهخدازاهری . [ هَِ ری ی ] (اِخ ) غالب بن علی زاهری مکنی به ابومسلم از مشایخ حدیث اسماعیل زاهری فرزند محمدبن احمد زاهری دندانقانی است . (از انساب سمعانی ). و رجوع به
زاهریلغتنامه دهخدازاهری . [ هَِ ری ی ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمد دندانقانی متولد در 336 هَ . ق . و متوفی در 429 هَ . ق . مردی عالم و زاهد و واعظ و محدث و از شاگردان ابوعلی زاهر ف
زاهریلغتنامه دهخدازاهری . [ هَِ ری ی ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن سنان (نوه ٔ محمدبن سنان ) زاهری از محدثین است . (ریحانة الادب ). و رجوع به زاهری (محمدبن سنان ) شود.
زاهریلغتنامه دهخدازاهری . [ هَِ ری ی ] (اِخ ) محمدبن سنان بن ظریف از فرزندان زاهربن عمرو مولای عمروبن حمق است و نجاشی و دیگران از وی یاد کرده اند. (از اعیان الشیعه ). و رجوع به ر
زاهریلغتنامه دهخدازاهری . [ هَِ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب به زاهر و لقب جمعی از محدثان و فقها است که منسوب اند به زاهربن عمرو کندی مولای عمروبن حمق یا زاهربن اسود صحابی و یا ابوعلی
ظاهریفرهنگ مترادف و متضاد۱. صوری، قشری ۲. بیرونی، داخلی، سطحی ۳. ظاهربین ۴. ظاهرگرا، قشرگرا ≠ باطنی، ۵. درونی
ظاهریدیکشنری فارسی به انگلیسیapparent, external, mock, nominal, ostensible, outward, personal, pretended, quasi, seeming, shoddy, superficial, surface, token
ظاهریلغتنامه دهخداظاهری . [ هَِ ] (اِخ ) لقب ابن حزم ابومحمد علی بن احمدبن سعیدبن حزم اموی اندلسی . رجوع به ابن حزم ... شود.
زاهریةلغتنامه دهخدازاهریة. [هَِ ری ی َ ] (اِخ ) چشمه ای است برأس عین که به تک آن رسیده نشود. (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت آرد: در رأس عین که شهری است بزرگ
زاهریةلغتنامه دهخدازاهریة.[ هَِ ری ی َ ] (ع اِمص ) تبختر. (تاج العروس ) (قاموس ). خرامش . (منتهی الارب ). و گفته میشود: فلان یتضمخ بالساحریة و یمشی الزاهریة. (تاج العروس ) : یفوح
زاهریةلغتنامه دهخدازاهریة. [هَِ ری ی َ ] (اِخ ) چشمه ای است برأس عین که به تک آن رسیده نشود. (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت آرد: در رأس عین که شهری است بزرگ
زاهریةلغتنامه دهخدازاهریة.[ هَِ ری ی َ ] (ع اِمص ) تبختر. (تاج العروس ) (قاموس ). خرامش . (منتهی الارب ). و گفته میشود: فلان یتضمخ بالساحریة و یمشی الزاهریة. (تاج العروس ) : یفوح
زاهرلغتنامه دهخدازاهر. [هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن فقیه زاهری مکنی به ابی العباس محدث است . احمدبن محمدبن اسماعیل بشاری خرجردی ازوی نقل حدیث کرده است . (از معجم البلدان ، خرجرد).