حسین خیللغتنامه دهخداحسین خیل . [ ح ُ س َ خ ِ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 3500 گز بطرف جنوب قریه ٔ زاهدآباد در علیقد حکومت کلان لوگر مربوط ولایت کابل . (از فرهنگ جغرافیایی افغانستان
لبلغتنامه دهخدالب . [ل ُب ب ] (اِخ ) ابن عبداﷲ (ابومحمد) من اهل سرقسطة. قال ابن عمیرة: محدث ، کان فاضلاً زاهداً، کتب عن اهل الاندلس و لم یرحل و کانت وفاته فی صدر ایام الامیر ع
محجاجلغتنامه دهخدامحجاج . [ م ِ ] (ع ص ) مرد بسیار حجت گوی . (منتهی الارب ). غالب شونده بر کسی به حجت . (ناظم الاطباء): و کان زاهداً عالماً مجتهداً محجاجاً غواصاً علی المعانی . (
قصةلغتنامه دهخداقصة. [ ق ِص ْ ص َ ] (ع اِ)گچ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَصّة شود. || حال . (منتهی الارب ). || خبر. (منتهی الارب ). شان . (اقرب الموارد). || کار.
ظفرلغتنامه دهخداظفر.[ ظَ ف َ ] (اِخ ) میرزا کاظم کرمانی ، خلف میرزا محمدتقی کرمانی . از اکابر محققین است . وی در شباب تحصیل علوم متداوله کرد و در حکمت طبیعی که فن موروثی اوست م