زانو زدنلغتنامه دهخدازانو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر زانو نشستن . (فرهنگ نظام ). || طوری نیم خیز بودن که زانوها بر زمین باشد. (فرهنگ نظام ).- زانو زدن در برابر کسی ؛ مجازاً، مقل
زانلغتنامه دهخدازان . (ز [ حرف اضافه ] + آن ) مخفف از آن است چنانکه گویند زان طرف و زان سو یعنی از آن طرف و از آن سو. (برهان قاطع). مخفف از آن و همچنین زان پس و زان سپس و زانکه
زانتلغتنامه دهخدازانت . (اِخ ) از جزائر دریای ایونی واقع در سواحل غربی و جنوبی شبه جزیره ٔ بالکان است و فاصله ٔ آن تا شبه جزیره ٔ مره و جزیره ٔ سفالنی (یکی از جزائر سواحل غربی و
زانتلغتنامه دهخدازانت . (اِخ ) شهری است که مرکز جزیره ٔ زانت بشمار میرود و بر ساحل شرقی بندر امین واقع است و در سال 1887 مرکز رئیس اسقفهای کاتولیک ایطالیا و جمعیت آن 20هزار بوده