۱. (زیستشناسی) مفصل بین ران و ساق پا که پا از آنجا خم و راست میشود.
۲. خمیدگی میان لوله.
〈 بهزانو درآمدن: (مصدر لازم) [مجاز] مغلوب شدن.
〈 بهزانو درآوردن: (مصدر متعدی) مغلوب کردن.
〈 زانو زدن: (مصدر لازم)
۱. زانو بر زمین نهادن؛ به زانو نشستن؛ دوزانو نشستن.
۲. [مجاز] نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی.
〈 پس زانو نشستن: (مصدر لازم) [مجاز] بر زمین نشستن و زانوها را در بغل گرفتن به حالت غم و اندوه: ◻︎ پس زانو منشین و غم بیهوده مخور / که ز غم خوردن تو رزق نگردد کموبیش (؟: لغتنامه: پس زانو نشستن).
knee