زالیلغتنامه دهخدازالی . (اِخ ) دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 36هزارگزی باختر نورآباد و 27هزارگزی باختر راه خرم آباد به کرمانشاه منطقه ٔ آن جلگه ،
زالیلغتنامه دهخدازالی . (اِخ ) طائفه ای هستند ساکن در قریه ٔ زالی ، دهستان میربیک خرم آباد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). و رجوع به ماده ٔ ذیل شود.
هیلةلغتنامه دهخداهیلة. [ هََ ل َ ] (اِخ ) نام بزی که زالی را بود که دوشنده اگر بر وی سختی کردی شیر دادی و الا سرون زدی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
گنده پیر کابلیلغتنامه دهخداگنده پیر کابلی . [ گ َ دَ / دِ رِ ب ُ ] (اِخ ) پیر زالی بوده جادوگر و ساحره در کابل . (برهان ). || (اِ مرکب ) کنایه از پیر زال ساحره باشد. (آنندراج ). پیر زال س
تکاولغتنامه دهخداتکاو. [ ت َ ] (اِخ ) روستایی است از ولایت گنجه ، چنانکه حکیم سنائی گفته : داشت زالی به روستای تکاومهستی نام دختری و سه گاو.(انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به تگا
خکاولغتنامه دهخداخکاو. [ خ َ ](اِخ ) نام ولایتی است و آنرا خگاو نیز گویند. (از برهان قاطع). و در انجمن آرای ناصری آمده است آنرا خرگاو می گویند و مخفف آن خکاو یا خگاو است : داشت