زالولغتنامه دهخدازالو. (اِخ ) (چم ...) از قرای کامفیروز فارس است . (مرآت البلدان ناصری ج 4 ص 261). و رجوع به چم شود.
زالونهگویش بختیاری1. دستبندى که به دستان اسب زنند براىجلوگیرى از ربودن آن؛ 2. قفل و زنجیرىکه به پاى زندانى بندند.