زادنلغتنامه دهخدازادن . [ دَ ] (مص ) ترجمه ٔ ولاد بکسر واو و آن را بعربی ولادت بر وزن کتابت و وضعالحمل نیز گویند. (آنندراج ).پهلوی Zatan، اوستا - Zan (زاییدن . زاییده شدن ). «با
زادغرلغتنامه دهخدازادغر. [ غ َ ] (اِ مرکب ) حرامزاده . (آنندراج ) (شعوری ) (ناظم الاطباء). مرکب است از: زاد (زاده ، فرزند) و غر (روسبی ) وعلم است حرامزاده را. (از فرهنگ شعوری ج 2
زادنلغتنامه دهخدازادن . [ دَ ] (مص ) ترجمه ٔ ولاد بکسر واو و آن را بعربی ولادت بر وزن کتابت و وضعالحمل نیز گویند. (آنندراج ).پهلوی Zatan، اوستا - Zan (زاییدن . زاییده شدن ). «با
زادغرلغتنامه دهخدازادغر. [ غ َ ] (اِ مرکب ) حرامزاده . (آنندراج ) (شعوری ) (ناظم الاطباء). مرکب است از: زاد (زاده ، فرزند) و غر (روسبی ) وعلم است حرامزاده را. (از فرهنگ شعوری ج 2
دختر زادنلغتنامه دهخدادختر زادن . [ دُ ت َ دَ ] (مص مرکب )فرزند مادینه بدنیا آوردن زن . مقابل پسر زادن که فرزند نرینه آوردن است . اجزاء. (تاج المصادر بیهقی ).