لغتنامه دهخدا
جابیدن . [ دَ ] (مص ) در یادداشت خط مؤلف لغت نامه بنقل از بیانکی این کلمه بمعنی خود را بخوشی رها کردن و تنبلی نمودن و بی حالی آمده است . مؤلف فرهنگ ناظم الاطباء آرد: سست شدن . || هولناک گشتن . || ترسیدن . || ناراضی بودن . || آزرده شدن . || پشیمان شدن و افسوس خوردن . || شکست