زابرافرهنگ انتشارات معین(بِ) (ص .) = زابه راه . زاو را: 1 - گرفتار، دچار دردسر، درمانده . 2 - آواره . 3 - سرگردان ، معطل .
زابراهگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون کردن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا ، دستور تخلیه منزل اجراه ای که نتیجه آن زابراهی است ، بی خانمان
زابراهواژهنامه آزادزابِراه شدن در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون رانده شدن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا شدن، بی خانمان شدن
زابراهگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون کردن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا ، دستور تخلیه منزل اجراه ای که نتیجه آن زابراهی است ، بی خانمان
زابراهواژهنامه آزادزابِراه شدن در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون رانده شدن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا شدن، بی خانمان شدن