ضعدیکشنری عربی به فارسیگذاردن , قراردادن , به زور واداشتن , عذاب دادن , تقديم داشتن , تعبير کردن , بکار بردن , منصوب کردن , ترغيب کردن , استقرار , پرتاب , سعي , ثابت
ذالغتنامه دهخداذا. (ع اِ) از اسماء اشارت است برای مفرد و مذکر قریب . این مرد. ذو. هذا. و تثنیه ٔ آن ذان و ذین و جمع آن از غیر صیغه ، اولاء باشد.
ذالغتنامه دهخداذا. (ع اِ) صاحب . مالک . دارا، در حال نصب . ذو در حال رفع و ذی در حال جَرّ. رأیت رجلاً ذا مال ...
ضعلغتنامه دهخداضع. [ ض َع ع ] (ع مص ) ریاضت دادن شتر و ماده شتر ریاضت نایافته را. کلمه ای است که بدان شتران را تأدیب کنند. (منتهی الارب ). || کاری کردن و نیکو کردن . (زوزنی )