ریشۀ اتصالjoint rootواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از اتصال که باید در جایی که قطعات کمترین فاصله را با یکدیگر دارند، جوش داده شود
ریشۀ بالینیclinical rootواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از ریشه که با ساختارهای پوشاننده، پوشانده شده و در حفرۀ دهان نمایان نیست متـ . ریشۀ کاراندامشناختی physiological root
ریشۀ جوشweld root , root of weld, root 3واژههای مصوب فرهنگستاننقاط برخورد اولین گذر جوش با فلز پایه که در آن فلز جوش در اتصال فراتر از آن نقاط ادامه دارد
ارابهواژهنامه آزادریشۀ کلمۀ ارابه از زبان ترکی است که به صورت آرابا، مرکب از آرا+با تلفظ می شود. "آرا" به معنی فاصله، و "با" ضمیر و به معنی فاصله پیماست. از کلمۀ آرا بسیاری کلمات
اشترغازفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهریشۀ گیاه انگدان که با سرکه خورده میشود؛ بیخ انجدان: ◻︎ بس که دادند مر تو را این قوم / بدل گاو روغن اشترغاز (سنائی۲: ۱۸۰).
جدوارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهریشۀ گیاهی به شکل صنوبر، گرهدار، به ضخامت انگشت، سیاهرنگ با میانۀ بنفش و طعم تلخ که بیشتر در کوههای تبت و هند و در بعضی نواحی خراسان میروید و در طب قدیم برا
شترغازفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهریشۀ گیاه انگدان که آن را با سرکه میخورند: ◻︎ تو شهد نیستانی و در کام نیاری / او کامه بیاورد و شترغاز نیابد (سوزنی: ۳۸۵).