ریسه دارانلغتنامه دهخداریسه داران . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) رستنی هایی که یاخته های آنها یکسان است . (لغات فرهنگستان ). ریسه داران مشتمل بر باکتریها و قارچها و گلسنگها است که تمام آن
ریسه دارانفرهنگ انتشارات معین( ~.)(اِ.)گیاهانی که از سلول های ساده تشکیل شده فاقد ریشه و برگ و ساقه می باشند.
ریسه دارانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهرستنیهایی که سلولهای آنها یکسان و همانند است؛ گیاهان نهانزا که فاقد ریشه، ساقه، و برگ هستند، مانند قارچ، جلبک، و گلسنگ.
خَو کردنگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی ترسیدن ، وحشت کردن ، حساب و کتاب عقلی برای اقدام یا عدم اقدام به کاری خطیر و ریسک دار
کلغتنامه دهخداک . (حرف ) حرف بیست و پنجم از الفبای فارسی و بیست و دوم از حروف هجای عرب و یازدهم از حروف ابجد و نام آن کاف است . و در حساب جُمَّل آن را بیست گیرند و برای تشخیص