ریسهدارfibratusواژههای مصوب فرهنگستانپردهای از ابر نازک دارای رشتههای مستقیم یا کموبیش نامنظم و خمیده؛ این اصطلاح عمدتاًً همراه با ابرهای پرسا و پرساپوشنی میآید
رسدیارلغتنامه دهخدارسدیار. [ رَ س َدْ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح پیشاهنگی ، رئیس یک رسد پیشاهنگی . (از فرهنگ فارسی معین ).
رصدورلغتنامه دهخدارصدور. [ رَ ص َدْ وَ ] (ص مرکب ) رصدبند. رصدنشین . (آنندراج ) : خوانند رصدوران بینابرج سرطانْش شاخ گلها. واله هروی (از آنندراج ).و رجوع به رصدبند و رصدنشین شود.
ریسهدارانThallophyta, Thallobiontaواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از گیاهان پست که فاقد بافتها یا اندامهایی با تمایز کامل بافتی هستند
سندانیincusواژههای مصوب فرهنگستانقسمت فوقانی ابر کومهایبارا که به شکل سندان با نمای هموار و ریسهدار و مخطط است
پرساcirrusواژههای مصوب فرهنگستانابری به شکل رشتههای ظریف سفید یا تکهها یا نوارهای باریک عمدتاًً سفید جداازهم؛ این ابر جلوهای ریسهدار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد
گیسودارcapillatusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از ابر کومهایبارا که اکثراًًً در قسمت فوقانی دارای قسمتهای پرسامانند مشخص و بهوضوح ریسهدار، با ساختار مخطط است و اغلب به شکل سندان یا پر یا تودهای از موهای کموبیش نامنظم دیده میشود
ریسهدارانThallophyta, Thallobiontaواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از گیاهان پست که فاقد بافتها یا اندامهایی با تمایز کامل بافتی هستند