ریسمانگویش اصفهانی تکیه ای: rismun طاری: resmun طامه ای: rismun طرقی: resmun کشه ای: resmun نطنزی: rismun
ریسمانلغتنامه دهخداریسمان . (اِ مرکب ) رشته و رسن . (از غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). رشته ، مرکب است از ریس و مان که کلمه ٔ نسبت است و رسمان مخفف آن است . (از آنندراج ). رسن .