۱. هرچیز خُرد و بسیار کوچک؛ خُرد؛ کوچک؛ ذره.
۲. (اسم) فهرست: ریزنمرات.
۳. (اسم) [قدیمی] نعمت.
۴. (اسم) [قدیمی] قطره؛ جرعه: ◻︎ ای فیض رحمت تو گنهشوی عاصیان / ریزی بریز بر دل خاقانی از صفا (خاقانی: ۶).
۵. [قدیمی] پیاله؛ پیمانه.
〈 ریزریز: پارهپاره؛ خردهخرده.
۱. خرد، کوچک
۲. شکسته
diminutive, fine, micro-, mini-, minute, pint-size, wee