26 فرهنگ

8309 مدخل


ریز

riz

۱. هرچیز خُرد و بسیار کوچک؛ خُرد؛ کوچک؛ ذره.
۲. (اسم) فهرست: ریزنمرات.
۳. (اسم) [قدیمی] نعمت.
۴. (اسم) [قدیمی] قطره؛ جرعه: ◻︎ ای فیض رحمت تو گنه‌شوی عاصیان / ریزی بریز بر دل خاقانی از صفا (خاقانی: ۶).
۵. [قدیمی] پیاله؛ پیمانه.
⟨ ریزریز: پاره‌پاره؛ خرده‌خرده.

۱. خرد، کوچک
۲. شکسته

diminutive, fine, micro-, mini-, minute, pint-size, wee