10505 مدخل
۱. رئیس بودن؛ سروری کردن.۲. (صفت، اسم) رئیس: ریاست دانشکدۀ ادبیات.۳. [قدیمی] سروری؛ سرداری؛ بزرگی؛ فرمانروایی.
سرپرست
آقایی، بزرگی، پیشوایی، حکومت، زعامت، سرپرستی، سروری، مدیریت، مهتری
chairmanship, headship, wardenship
رياسة
başkanlık
تراس , رييس
تراس
رييس
moderation
ریاست.
ریاست پنجاه نفر
ریاست، تصدی
ریاست محترم
ریاست جمهوری، دوره ریاست، مقام ریاست، اداره ریاست