رگة جانشینیreplacement vein, substitution veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای معدنی که براثر تبدیل تدریجی رگة اولیه بهوسیلة سیالهای ثانویه ایجاد شده باشد
رگچة جانشینیreplacement veinletواژههای مصوب فرهنگستانرگچهای معدنی که براثر تبدیل تدریجی رگچة اولیه بهوسیلة سیالهای ثانویه ایجاد شده باشد
رگة تراوشیinfiltration veinواژههای مصوب فرهنگستانرگة نهشتهشده در سنگ براثر نفوذ آب متـ . رگة جدایشی segregated vein, segregation vein
رگة تماسیcontact veinواژههای مصوب فرهنگستان1. نوعی رگة شکافهای حاصل از نهشت کانیها در شکافههای گسلی (fault fissure) در همبَری سنگها 2. رگهای جانشینی حاصل از محلولهای کانیسازی که در امتداد مناطق تر
روحلغتنامه دهخداروح . (ع اِ) جان . ج ، اَرْواح . مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان . (غیاث ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (دهار). نفس . (منتهی الارب ). آنچه
رخنهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. راه و شکاف میان دیوار؛ سوراخ.۲. [مجاز] عیب و نقص؛ فساد. رخنه افکندن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. در چیزی ایجاد رخنه و شکاف کردن.۲. [مجاز] اختلاف و نفاق و جدایی میا
تطرقلغتنامه دهخداتطرق . [ ت َ طَرْ رُ ] (ع مص ) راه کردن و راه یافتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سیر کردن بسوی کسی و رسیدن بدو. || راه خواستن برای امری . (از اقرب الموارد).