رژیم برنجپایهrice-based dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی غذایی که در آن برنج بهعنوان قوت غالب و پرمصرفترین مادۀ غذایی پذیرفته شده است
رژیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. نظام ۲. ترتیب، روش، سبک، طرز ۳. احتماء، برنامهغذایی، پرهیز ۴. خوشه ≠ ناپرهیزی
رژیملغتنامه دهخدارژیم . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) طرز. قاعده . روش . (فرهنگ فارسی معین ). || طرز خوراک و پرهیز طبق دستور پزشک . (یادداشت مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ).- تحت رژیم بودن