ریزه ریزهلغتنامه دهخداریزه ریزه . [ زَ / زِ زَ / زِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) پاره پاره . ذره ذره . پارچه پارچه . (ناظم الاطباء). هسیس . (منتهی الارب ) : ریزه ریزه صدق هرروزه چراجمع می ناید در این انبار
رجعانلغتنامه دهخدارجعان . [ رُ ] (ع مص ) رجوع . رجع. مصدر بمعنی رجع. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بازگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رَجْع و رجوع شود.
رجعانلغتنامه دهخدارجعان . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَجْع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به رَجْع شود.
رجعیلغتنامه دهخدارجعی . [ رُ عا ] (ع مص ) رَجْع مصدر بمعنی رَجْع. (از ناظم الاطباء). برگشتن . (از اقرب الموارد). بازگشتن . (منتهی الارب ) (ترجمان ترتیب عادل ص 51) (آنندراج ). رجوع به رَجْع شود.
رجعلغتنامه دهخدارجع. [ رِ ] (ع ص ، اِ) ناقةرجع سفر؛ ماده شتری که از سفری بازگردد بسفری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به رَجْع شود.