رُماتیسم (دردِ مفاصل)گویش خلخالاَسکِستانی: rəmâtism دِروی: rəmâtism شالی: rəmâtism کَجَلی: rümâtis کَرنَقی: româtis کَرینی: rimâtis کُلوری: rəmâtis گیلَوانی: rəmâtis لِردی: rəmâtism
رُماتیسم (دردِ مفاصل)گویش کرمانشاهکلهری: žân-e bâd گورانی: žân-e bâd سنجابی: žânežu: کولیایی: žânežu: زنگنهای: žânežu: جلالوندی: žânežu: زولهای: žân-e bâd کاکاوندی: žânežu: هوزمانوندی: žânežu:
رماتیسم (درد مفاصل)گویش اصفهانی تکیه ای: rumâtis طاری: rumâtis طامه ای: rumâtis طرقی: româtis کشه ای: româtis نطنزی: rumâtis
رماتیسملغتنامه دهخدارماتیسم . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) روماتیسم . بیماری مخصوصی است که اغلب در مفاصل ایجاد می شود و عضلات و اعصاب و استخوانها بشدت دردمی گیرد. این مرض به چندین نوع دید
رماتیسمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبیماری درد مفاصل که با درد و التهاب استخوانها، اعصاب، عضلات، و سایر بافتهای اطراف مفصل همراه است؛ روماتیسم.
باد مفاصللغتنامه دهخدابادمفاصل . [ دِ م َ ص ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درد مفاصل . وجع محرک . ریح طیار. درد خله . داءالمفاصل . رتیه . شوصه . رماتیسم .
روماتیسملغتنامه دهخداروماتیسم . (فرانسوی ، اِ) بیماری درد مفاصل . (ناظم الاطباء). رثیه . ریاح طیاری . (یادداشت مؤلف ). مرضی که به سبب دردهای عارض در مفاصل مشخص است . عامل این مرض م
رثیةلغتنامه دهخدارثیة. [ رَث ْ ی َ ] (ع اِ) روماتیسم . (یادداشت مرحوم دهخدا). درد زانو و مفاصل و درد دستها. ج ، رَثَیات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درد مفاصل و دستها و پایها. (
عصارونواژهنامه آزادشپلنده؛ به معنی آب یا روغن گیاه یا دانه که با فشردن می گیرند. نوعی گیاه کمیاب و بسیار خوش بو که دارای خواص بسیار است و بیشتر در هند و شمال ایران می روید و از رو
بادفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (هواشناسی) هوای متحرک؛ حرکت شدید یا ضعیف هوا که در اثر اختلاف درجۀ حرارت و به هم خوردن تساوی وزن مخصوص در نقاط مختلف کرۀ زمین به وجود میآید.۲. ‹واد› ورم، آ