رضوانفرهنگ نامها(تلفظ: rezvān) (عربی) بهشت ؛ (در ادیان) فرشتهای که نگهبان یا دربان بهشت است ؛ (در قدیم) رضایت ، رضامندی .
رضوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارم، بهشت، جنان، جنت، جنت، خلد، فردوس، مینو ۲. خشنودی، رضامندی ۳. پذیرش، قبول
رضوانلغتنامه دهخدارضوان . [ رِض ْ ] (اِخ ) نگاهبان بهشت . (منتهی الارب ). نام فرشته ای که موکل و نگهبان بهشت است . (غیاث اللغات ). نام دربان بهشت چنانکه مالک نام دربان دوزخ است .
رضوانلغتنامه دهخدارضوان . [ رِض ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند. آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
رضوانلغتنامه دهخدارضوان . [ رِض ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . سکنه ٔ آن 982 تن . آب آن از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا خرما و مرکبات . (از فرهنگ جغرافیایی
رضوان قاجارلغتنامه دهخدارضوان قاجار. [ رِض ْ ن ِ ] (اِخ ) سام میرزا، پسر محمدقلی میرزا ملک آرا. وی در تهران به تحصیل دانش پرداخت و از همه ٔ علوم بهره گرفت . بواسطه ٔ ذوق فطری و موروثی