روی گرلغتنامه دهخداروی گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) سفیدگر. آنکه با قلعی ظروف مسین را انداید و سفید کند. (از یادداشت مؤلف ). صفار و قلعین گر. (ناظم الاطباء). آنکه ظروف فلزی را سفید کند.
روی گرفرهنگ انتشارات معین(گَ) (ص ) 1 - کسی که ظروف رویین می سازد. 2 - کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند.
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند
رویگردانی طبقاتیclass dealignmentواژههای مصوب فرهنگستانروی برگرداندن طبقه یا گروهی اجتماعی از نهاد یا حزبی که پیشتر از آن پیروی میکرده است