رویشلغتنامه دهخدارویش . [ ی ِ ] (اِمص )عمل روییدن . نمو. (فرهنگ فارسی معین ) (لغات فرهنگستان ). رجوع به جنگل شناسی ج 1 ص 162 و 166 و 172 شود.
رویشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت جوانه، نمو، نتیجۀطبیعی حاصل، بَر، بار، نتیجه، ثمر، ثمره، میوه خرمن، کشت، محصول، درو، برداشت، [◄ کشاورزی 370]
رویش دورهایperiodic incrementواژههای مصوب فرهنگستانرویش درخت یا توده در طول مدت معین که معمولاً ده یا بیست ساله است