رویداددیکشنری فارسی به انگلیسیaffair, circumstance, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence
روی دادلغتنامه دهخداروی داد.(ن مف مرکب ، اِ مرکب ) مخفف روی داده . بیان کار و کردار. سرگذشت و اتفاق و عارضه و سانحه و حادثه . (ناظم الاطباء). ماجرا. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معی