رویدلغتنامه دهخداروید. [ رُ وَ ] (ع اِ مصغر) مصغر رود که به معنی آهستگی و نرمی است . (ناظم الاطباء). مصدر اروَد که تصغیر ترخیم شده است با طرح همه ٔ زواید. گویند رویداً؛ ای مهلاً
رویداددیکشنری فارسی به انگلیسیaffair, circumstance, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence