روکش شکلاتیchocolate couvertureواژههای مصوب فرهنگستانشکلات حاوی بیشترین میزان کرۀ کاکائو که از آن برای پوشش محصولات شکلاتی بسیار با کیفیت استفاده میشود
روکشدیکشنری فارسی به انگلیسیcase, casing, coating, cover, covering, coverlet, encrustation, sheeting, skin, sleeve, topping, upholstery, veneer, wrapping
روکشلغتنامه دهخداروکش . [ رَ ک َ ] (اِ) دنیا و عالم و دهر. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || حریف و مقابل . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) : به هر داغی که لاله ماند روکش نهاد از مردم
دراژهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (پزشکی) نوعی قرص با روکشی از مواد قندی.۲. نوعی شکلات پوششدار شبیه قرص.
شاکلةلغتنامه دهخداشاکلة. [ ک ِ ل َ ] (ع اِ) صورت . شکل . هیأت . مثل . (از اساس البلاغة) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة): علی شاکلة ابیه ؛ بر هیأت پدر خویش است . || خوی . (ترجم