روپاکلغتنامه دهخداروپاک . (اِ مرکب ) دستمال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رومال . بشگیر. (ناظم الاطباء). مندیل . دستار. || دستمال که زنان بر سر اندازند. (بهار عجم ). نقاب زنان . ب
رُؤْيَاکَفرهنگ واژگان قرآنرؤياي تو ( رؤيا : در زبان قرآن و حديث به صحنههائي اطلاق ميشود که يک بيننده آن را ميبيند ، و غير او کسي نميبيند ، خواه در خواب باشد يا بيداري و از ماده رؤيت به
چرسدانفرهنگ انتشارات معین( ~.) (اِمر.) رومال و روپاکی باشد که قلندران چهار گوشة آن را به هم بندند و بر دوش یا ساق اندازند و آن چه از گدایی به هم رسد در آن نهند.
چوبینکلغتنامه دهخداچوبینک . [ ن َ ] (اِ مرکب ) روپاکی سرخ رنگ که بر سر بندند. (جهانگیری ) (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ):آن شاه دروغین بین با اسبک و بازینک شنگینک و م
چرسدانلغتنامه دهخداچرسدان . [ چ َ رَ ] (اِ مرکب ) رومال و روپاکی باشد که قلندران چهار گوشه ٔ آنرا بهم بندند و بر دوش یا ساق اندازند وآنچه از گدائی بهم رسد در آن نهند. (برهان ) (آن
عرقیهلغتنامه دهخداعرقیه . [ ع َ رَ قی ی َ ] (اِ) دستارچه و روپاک ابریشمین . (از برهان ). رومال کوچک که به آن عرق پاک کنند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دستارچه و روپاک ابریشمین که
سراندازلغتنامه دهخداسرانداز. [ س َ اَ ] (اِ مرکب ) مقنعه و روپاکی باشد که زنان بر سر اندازند. (برهان ) (جهانگیری ). مندیلی که بر بالای سر اندازند. (رشیدی ) (انجمن آرا). معجر و مقنع