روسلغتنامه دهخداروس . (اِ) مخفف روپاس پهلوی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). روباه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روباه شود.
روسلغتنامه دهخداروس . (اِخ ) از پسران یافث بن نوح بود. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 28). و رجوع به یافث شود.
روسلغتنامه دهخداروس . (اِخ ) در استی اوریسگ ، در گیلکی اورس ، نام قوم ساکن روسیه . بخش اعظم ملت روسیه از لحاظ نژاد به دو دسته ٔ بزرگ تقسیم می شوند: خانواده ٔ هندواروپایی و خانو
روسلغتنامه دهخداروس . (اِخ ) نام ملکی وسیع در اقلیم ششم و هفتم . (غیاث اللغات ). ناحیتی است که مشرق وی کوه بجناک است و جنوب وی رود روتا است و مغرب وی صقلاب است و شمال وی ویرانی
روسلغتنامه دهخداروس . (اِ) مخفف روپاس پهلوی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). روباه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روباه شود.
روسلغتنامه دهخداروس . (اِخ ) از پسران یافث بن نوح بود. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 28). و رجوع به یافث شود.