روحینلغتنامه دهخداروحین . [ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قرای حلب واقع در جبل لبنان ، و در بن کوه زیارتگاهی است که گویند قبر قس بن ساعده در آنجاست و قبر شمعون الصفا نیز گفته اند و
روهینالغتنامه دهخداروهینا. (اِ) به معنی روهنی است که آهن و فولاد جوهردار باشد و آنچه از آن سازند روهنی گویند نه روهنایی ، و روهینیا بدو یا حطی هم به نظر رسیده است . (انجمن آرا) (ا
روهینیلغتنامه دهخداروهینی . (اِ) به معنی روهیناست که آهن و فولاد جوهردار باشد و آنچه از آن سازند. (برهان ). رجوع به روهنی و روهنا شود.
روهینافرهنگ نامها(تلفظ: ruhinā) (در قدیم) آهن و فولاد جوهردار ، جنسی از پولاد قیمتی ، آهن گوهر دار ، گوهر آهن .
روهینالغتنامه دهخداروهینا. (اِ) به معنی روهنی است که آهن و فولاد جوهردار باشد و آنچه از آن سازند روهنی گویند نه روهنایی ، و روهینیا بدو یا حطی هم به نظر رسیده است . (انجمن آرا) (ا
روهینیلغتنامه دهخداروهینی . (اِ) به معنی روهیناست که آهن و فولاد جوهردار باشد و آنچه از آن سازند. (برهان ). رجوع به روهنی و روهنا شود.
روهنالغتنامه دهخداروهنا. [ هَن ْ نا ] (اِ) روهینا. فولاد و شمشیر آبدار. (از انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به روهنی و روهینا شود.
جاویزنلغتنامه دهخداجاویزن . [ زَ ] (اِ) رملی که در مراره ٔ گاو بهم میرسد. (ناظم الاطباء). یعنی گاویزن ، چیزی است که میان زهره ٔ گاو باشد. هندش گاوروهن یا روهین گویند. (آنندراج ).