رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript
نسخهفرهنگ فارسی معین(نُ خِ) [ ع . نسخة ] (اِ.) 1 - نوشته ای که از روی نوشتة دیگر تهیه کنند. 2 - کاغذ حاوی دستورات پزشک . 3 - رونوشت . 4 - واحدی برای شمارش کتاب و رساله . ج . نُسَخ .
سوادفرهنگ فارسی معین(سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سیاهی . 2 - نوشته . 3 - رونوشت . 4 - شبح . 5 - سیاهی شهر که از دور دیده شود. 6 - در فارسی به معنای خواندن و نوشتن . 7 - معلومات ، آگاهی های علمی و ادبی . ؛ ~ کسی نم کشیدن کنایه از: سواد درستی نداشتن .
رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript
رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript