26 فرهنگ

1159 مدخل


رونق

ro[w]naq

۱. حالت پرمشتری بودن کالا و داد و ستد؛ رواج.
۲. فعال و شکوفا بودن چیزی؛ جلوه داشتن: با آمدن او خانه دوباره رونق گرفت.
۳. آبادی؛ آبادانی.

آبادانی، آبرو، آبوتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود

affluence, bonanza, boom, plenty, prosperity, rise, upswing