روناسیانRubiaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از گلسپاسیسانان غالباً درختچهای و گاهی درختی یا بالارونده یا علفی با حدود 600 سرده و 6000 گونه که بالاترین تنوع را در مناطق گرم مرطوب دارند؛ آرایش بر
راناسانکالغتنامه دهخداراناسانکا. (اِخ ) نام یکی از راناها (راجه ها)ی معروف و سرداران نامی هند که بدستیاری حسن خان میواتی بر ظهیرالدین بابرشاه شورید (نزدیک سال 932 هَ . ق .) و سرانجام
روادیانلغتنامه دهخداروادیان . [ رَوْ وا ] (اِخ ) سلسله ای از امرای محلی آذربایجان بودند. این خاندان که اصلاً از مهاجران عرب بوده اند نسب خود را به روادبن مثنی الازدی میرساندند که د
رواسانلغتنامه دهخدارواسان . [ رَ ] (اِخ ) نام محلی است در کنار راه تبریز و مراغه بین ایستگاه راه آهن تبریز و قریه ٔ اخمه قیه در 9هزارگزی تبریز.
رواسجانلغتنامه دهخدارواسجان . [ رَ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 10/5هزارگزی باختر اهر و 5هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی است و آب و
روانستانلغتنامه دهخداروانستان . [ رَ ن ِ ] (اِ مرکب ) جای بسیاری روان یعنی افلاک سبعه . (آنندراج ) (انجمن آرا). محل و مقام ارواح . || آسمان . (ناظم الاطباء).
روناسRubiaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از روناسیان علفی و نیمهدرختچهای چندسالۀ خزنده یا بالارونده با حدود 60 گونه که بومی افریقا و نواحی معتدل آسیا و امریکا هستند؛ گلهای کوچک آنها پنج گلبر
بلسکیلغتنامه دهخدابلسکی . [ ب َ ل َکا ] (ع اِ) گیاهی از تیره ٔ روناسیان که یک ساله است و بعلت پوشیده بودن از خارهای کوچک و قلاب مانند به سهولت به اشیاء مجاور و حتی پشم گوسفندان ک