روم قلعهلغتنامه دهخداروم قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است تاریخی واقع در سنجاق اورفه ٔ شهرستان حلب ساحل غربی شط فرات که از آثار باستانی رومیان است . (یادداشت مؤلف ).
قلعه رم روانلغتنامه دهخداقلعه رم روان . [ ] (اِخ ) به نزدیک غندیجان ، قلعه ای است محکم و هوایی گرم دارد و آب آن از مصنعهاست . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 157). نزهة القلوب آن را د
رومگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی خجالت ، شرم ، حیا داشتن ، رودربایستی داشتن ، معمولا این واژه بصورت مرکب با واژه نَمِشَ بکار میرود و معنای فعل را منفی میکند.
روملغتنامه دهخداروم . (اِخ ) سوره ٔ سی ام از قرآن کریم ، مکیه . و آن شصت آیه است ، پس از عنکبوت و پیش از لقمان . (یادداشت مؤلف ).
روملغتنامه دهخداروم . (اِخ ) کوه معروفی است در بلاد واسعه ای که آن را به صورت بلادالروم آرند. (از معجم البلدان ). و رجوع به روم شود.
روملغتنامه دهخداروم . [ رَ ] (ع اِ) روم . نرمه ٔ گوش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به روم شود. || (اصطلاح تجوید) حرکتی است خفی یعنی حرکتی را جهت تخفیف میان
افامیهلغتنامه دهخداافامیه . [ ] (اِخ ) یا آپامیا. نام قدیمی قصبات زیر است : قرنه ، قره حصار، صاحب ، مداینه . (از قاموس الاعلام ترکی ). مؤلف ذیل معجم البلدان آرد: بستانی گوید: افا
سابق الدینلغتنامه دهخداسابق الدین . [ ب ِقُدْ دی ] (اِخ ) در روزگار علاءالدین کیقباد بن فرامرز بن کیکاوس از سلجوقیان روم کوتوال قلعه ٔ لولوه ازشهرهای آسیای صغیر بود. وقتی عصیان کرد مج
تاسیوسلغتنامه دهخداتاسیوس . (اِخ ) تاتیوس . از پادشاهان کورها (سابین ) بنا بروایت افسانه ، وی برای انتقام گرفتن از «رومولس » که زنان ملتش را ربوده بود، اسلحه بدست گرفت و بر اثر خی
خلیللغتنامه دهخداخلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن قلاوون صالحی . فرزند سلطان ملک منصور از ملوک مصراست که بسال 662 هَ . ق . زاده شد و بعد از وفات پدرش بتخت نشست و قصد بلاد شام کرد. و با
حاکم بامر الغتنامه دهخداحاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ... ابو) منصوربن العزیزبن المعزبن المنصوربن القاسم بن المهدی ، صاحب مصر، مکنی به ابوعلی . وی درحیات پدر به ماه