رومیزیلغتنامه دهخدارومیزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به «روی میز»: چراغ رومیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || جامه که میز را بدان پوشند. پارچه یا مشمع یا نایلون که بروی میز گسترند. (ی
ساعت رومیزیلغتنامه دهخداساعت رومیزی . [ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعتی که آن را روی میز یا طاقچه ای نهند. ساعت طاقچه ای . ساعت روبخاری .
تبلیغ رومیزیtable tent, tent cardواژههای مصوب فرهنگستانکارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه می
چوپیوند رومیزیbench graftageواژههای مصوب فرهنگستانچوپیوندی که بر روی میزِ افزایش (propagation bench) و اغلب در فصل زمستان و با استفاده از دستگاههای مخصوص پیوندزنی زده میشود
لچکی 2napperon, slip clothواژههای مصوب فرهنگستانرومیزی کوچکی که برای تمیز نگه داشتن رومیزی بزرگتر بر روی آن میاندازند
ملزومات پارچهای میزtable linensواژههای مصوب فرهنگستانرومیزی و دستمال سفره و بقیۀ ملزومات پارچهای که برای مهیا ساختن و چیدن میز غذا به کار میرود