رومانلغتنامه دهخدارومان . (اِخ ) ابن سرحان از قاتلان عثمان بن عفان ، که به دست غلامان عثمان به قتل رسید. (از حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 174). و رجوع به تاریخ سیستان ص 84 شود.
رومانلغتنامه دهخدارومان . (اِخ ) شهری در طبرستان . (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان رویان باشد. که تحریف شده است . رجوع به رویان شود.
رومانلغتنامه دهخدارومان . (اِخ ) نام فرشته ای که در قبر بر مرده ورود می کند و روی آن مانند آفتاب می درخشد. (ناظم الاطباء).- ام رومان ؛ مادر عایشه رضی اﷲ عنهما. (آنندراج ).
رومانسيدیکشنری عربی به فارسیمشتق از زبان لا تين , رومي , وابسته به تمدن رومي , از نژاد رومي , بسبک رومي , تصوري , خيالي , واهي , غير ممکن , غريب