روغن فروشلغتنامه دهخداروغن فروش . [ رَ/ رُو غ َ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که هر ماده ٔ دسم و چربی خواه نباتی یا حیوانی بفروشد. (ناظم الاطباء). سمان . دهان . (یادداشت مؤلف ). فروشنده ٔ رو
چربش فروشلغتنامه دهخداچربش فروش . [ چ َ ب ِ ف ُ ] (نف مرکب ) چربی فروش . چربوفروش . روغن فروش . فروشنده ٔ انواع چربی ها : ترازوی چربش فروشان برنگ بود چرب و چربی ندارد بسنگ .نظامی .
روغن کشلغتنامه دهخداروغن کش . [ رَ / رُو غ َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) عصارخانه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). اما ظاهراً با روغن کشی اشتباه شده است . || (نف مرکب )
سمانلغتنامه دهخداسمان . [ س َم ْ ما ] (ع ص ) روغن گاو فروش . (ملخص اللغات ). آنکه روغن گاو فروشد. (مهذب الاسماء). روغن فروش . || (اِ) رنگهاست که بدان آرایند. (منتهی الارب ) (آنن
روغنیلغتنامه دهخداروغنی . [ رَ / رُو غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به روغن . (ناظم الاطباء). || عصار و روغن فروش . (آنندراج ) (انجمن آرا) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ).