روعانلغتنامه دهخداروعان . [ رَ ] (اِخ )دهی از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 1240تن . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی . محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات و انگور و حبوت وصی
روعانیلغتنامه دهخداروعانی . [ رَ ] (ص نسبی ) به معنی دلی و عقلی ، منسوب به روع که به معنی دل و عقل است . (غیاث اللغات از منتخب اللغات ) (آنندراج ).
روعانیلغتنامه دهخداروعانی . [ رَ ] (ص نسبی ) به معنی دلی و عقلی ، منسوب به روع که به معنی دل و عقل است . (غیاث اللغات از منتخب اللغات ) (آنندراج ).
بانگلغتنامه دهخدابانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). ند