روش بلیکی ـ سیمپسونBlakely-Simpson methodواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش برازش چندجملهای خودکار برای تعیین بیشینه در نقشههای پَربندی دادههای مغناطیسی و گرانی شبکهبندیشده
آزمون بلیکلیBlakely testواژههای مصوب فرهنگستانمحاسبة برهمکنش بیشینهمقادیر دادههای شبکهبندیشدة مغناطیسی یا گرانی با روش بلیکلی ـ سیمپسون
دستورالعمللغتنامه دهخدادستورالعمل . [ دَ رُل ْ ع َ م َ ] (اِ مرکب ) دستور کار. دستور عمل . برنامه ٔ کار. طرز و روش و ترتیب و نظام و نسق وحدود کار : ایضاً دستورالعملی در باب دیگر. (تار
آهنگلغتنامه دهخداآهنگ . [ هََ ] (اِ) قصد. عزم . عزیمت . عمد. (ادیب نطنزی ). تعمد. نیت . بسیج . تأمیم . استواء. اندیشه .توجه به . برفتن بسوی . حرد. نحو. اراده : خسرو غازی آهنگ ب
اطلاقلغتنامه دهخدااطلاق . [ اِ ] (ع مص ) اطلاق عدو؛ زهر خورانیدن دشمن را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). نوشاندن زهر دشمن را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || ا
آبلغتنامه دهخداآب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آ