روز نجاتلغتنامه دهخداروز نجات . [ زِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . || روز خلاص از دست دشمن . (شرفنامه ٔ منیری ).
استرلغتنامه دهخدااستر. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) استیر. مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: استر یا هدّسه لفظ اوّل فارسی و بمعنی ستاره میباشد و لفظ دوم عبرانی و بمعنی درخت است و هر دو اسم دختر ا
قایق نجاتlife boatواژههای مصوب فرهنگستانقایق آمادهای که به امکانات نجات در شب و روز مجهز است و میتوان آن را بهسرعت به آب انداخت
نجات یافتنلغتنامه دهخدانجات یافتن . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) خلاص شدن . رها شدن . رستگار گشتن . آزاد شدن . (ناظم الاطباء). ابلال . بلول . رستن . رهیدن . رسته شدن : خلق یکسر روی زی
نجاتی مشهدیلغتنامه دهخدانجاتی مشهدی . [ ن ِ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) عبدالعلی (مولانا...) یا ملا علی طوسی . از شاعران متأخر است . او راست :پیوسته نکو نیست نظر بر رخ ماهی گاهی سر راهی و سل
نجاتلغتنامه دهخدانجات . [ ن ِ ] (اِخ ) عبدالعالی (یا عبدالعال ) (میر...) ، فرزند میر محمدمؤمن حسینی . از شاعران قرن دوازدهم هجری [ معاصر با حزین و نصرآبادی ] و از منشیان و مستو