رو ساختنلغتنامه دهخدارو ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن و خجالت کشیدن . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (از فرهنگ فارسی معین ). در مقام انفعال گفته میشود. (آنندراج ). || شرمنده کر
روزلغتنامه دهخداروز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان رچیش ، ارمنی لئیز کردی روژ ، افغانی ورَج بلوچی رُچ و رُش ، وخی رئوج ، گیلگی روز ، فریزند
سوختنلغتنامه دهخداسوختن . [ ت َ ] (مص ) اوستا ریشه ٔ ساوچ ، سئوکایاهی (روشن کردن )، ساوکا «اتر» (شعله ٔ آتش )، «سائوکنت » (سوخته )،پهلوی «سوختن « » سوچیشن » ، هندی باستان ریشه ٔ
دل سوختنلغتنامه دهخدادل سوختن . [ دِ ت َ ] (مص مرکب ) اندوهناک شدن . غمگین شدن : چو درویش بیند توانگر بنازدلش بیش سوزد به داغ نیاز. سعدی . || ترحم آوردن . رحم کردن . غمخواری کردن .
هامانسوزلغتنامه دهخداهامانسوز. (اِ مرکب ) روز چهاردهم از ماه آذار که پس از آن ماه نیسان است . در این روز یهودیان صورتکها کنند به نام هامان (وزیر خشایارشا) و بر دار کشند و سپس بسوزان
رمضلغتنامه دهخدارمض . [ رَ م َ ] (ع مص ) گرم شدن روز. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). سخت گرم شدن روز. (از منتهی الارب ). شدت یافتن حرارت روز. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه ). |