روزافزونلغتنامه دهخداروزافزون . [ اَ / زَف ْ ] (نف مرکب ) چیزی که هر روز بیفزاید و ترقی کند. (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). مترقی . (یادداشت مؤلف ) : خرد و مردمیش روزافزون فضل و آزاد
اسکندر روزافزونلغتنامه دهخدااسکندر روزافزون . [ اِ ک َ دَ رِ رو اَ ] (اِخ ) نوکر سید غیاث الدین و سپس سید مرتضی . والی ساری او را تربیت کرد و زمام امور ملک و مال را در قبضه ٔاختیار او نهاد
علی روزافزونلغتنامه دهخداعلی روزافزون . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن بهرام بن اسکندر روزافزون . وی در زمان حکومت سیدعبداﷲبن سیدعبدالکریم ، صاحب اختیار امور ملک و مال مازندران بود و بر اهال
روزفزونلغتنامه دهخداروزفزون . [ ف ُ / ف َ ] (نف مرکب ) روزافزون . چیزی که هر روز بیفزاید : فربه شده ست و روزفزون گنج و ملک و جاه زان نیز کاسته تن بدخواه جاه تو. فرخی .همه ترکستان ب
اسکندر روزافزونلغتنامه دهخدااسکندر روزافزون . [ اِ ک َ دَ رِ رو اَ ] (اِخ ) نوکر سید غیاث الدین و سپس سید مرتضی . والی ساری او را تربیت کرد و زمام امور ملک و مال را در قبضه ٔاختیار او نهاد
علی روزافزونلغتنامه دهخداعلی روزافزون . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن بهرام بن اسکندر روزافزون . وی در زمان حکومت سیدعبداﷲبن سیدعبدالکریم ، صاحب اختیار امور ملک و مال مازندران بود و بر اهال
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بهرام بن اسکندر روزافزون ، صاحب مازندران . رجوع به علی روزافزون شود.