رود آبلغتنامه دهخدارود آب . [ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رودخانه رودکده . رجوع به رود و رودخانه شود : چنین گفت با لشکر افراسیاب که چون من گذر یابم از رود آب . فردوسی .به هومان
رودآبلغتنامه دهخدارودآب . (اِخ ) یکی از دهستانهای ششگانه ٔ بخش فهرج شهرستان بم است . این دهستان در باختر فهرج واقع است و حدود آن به شرح زیر است : از طرف شمال به بخش مرکزی و دهستا
رودآبلغتنامه دهخدارودآب . (ص مرکب ) صفتی است شهر و ده و مزرعه را که با آب رود مشروب شود نه قنات و چاه : سنگویه ٔ بلوچستان سه رشته قنات و شش مزرعه ٔ رودآب دارد. (مرآت البلدان ).
ابراهیم رودلغتنامه دهخداابراهیم رود. [ اِ ] (اِخ ) رودخانه ٔ ایران که از سرحد بلوچستان سرچشمه گرفته از کرمان گذشته در 53000 گزی جزیره ٔ هرمز به خلیج میریزد. طول آن 450000 گز است . (از
رودلغتنامه دهخدارود. (اِ) رودخانه ٔ عظیم و سیال . (برهان قاطع) . رودخانه یعنی آب عظیم . (آنندراج ). نهری که عظیم و جاری باشد. (غیاث اللغات ). رودخانه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ
ابهررودلغتنامه دهخداابهررود. [ اَ هََ ] (اِخ ) نام یکی از پنج خره ٔ خمسه ٔ زنجان که در قسمت علیای رود ابهر (ابهررود) واقعاست و دارای یکصد و شش قریه . و مرکز آن ابهر است .
ارسلغتنامه دهخداارس . [ اَ رَ ] (اِخ ) (رود...) آب ارس از جنوب بشمال میرود و از کوههای قالیقلا و ارزن الروم برمیخیرد و بولایت ارمن و آذربایجان و اران میگذرد و به آب کُروقراسو ض