رودیلغتنامه دهخدارودی . (اِخ )حسن بن مظفربن ابراهیم رازی رودی مکنی به ابوعلی از روات است و از ابی سهل موسی بن نصر رازی روایت دارد و ابوبکربن مقری از وی روایت کند. (از لباب الانس
رودیلغتنامه دهخدارودی .(اِخ ) حارث بن مسلم رودی رازی ، از روات است و حسین بن علی بن مرداس از وی روایت کند. (از معجم البلدان ).
رودیلغتنامه دهخدارودی .(ص نسبی ) منسوب به روده که محله ای (یا قریه ای ) بوده است به ری . (از انساب سمعانی ). رجوع به روده شود.
رودیابلغتنامه دهخدارودیاب . (اِخ ) نام پدر بابک است . (فرهنگ شاهنامه ٔ ولف ) : شبی خفته بد بابک رودیاب چنان دید روشن روانش بخواب ...فردوسی .
رودینهلغتنامه دهخدارودینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مؤلف لغت نامه نویسد: این کلمه را در هیچ یک از فرهنگها تاکنون نیافته ام ، تنها در کتاب حدودالعالم مؤلف بسال 372 هَ . ق . در دوجای ا
رودخانۀ چندکشوریinternational riverواژههای مصوب فرهنگستانرودی که از بیش از یک کشور عبور میکند یا تشکیلدهندۀ مرز چند کشور است . متـ . رودخانۀ بینالمللی